محشر
ای برافروخته از عشق رخت اختر ما |
خاطراتی است ز دریای غمت دفتر ما |
|
از سرت بر سر نی سرّ خدا سر می زد |
ای حسین ای اثر بندگی ات بر سر ما |
|
آتشی بر دل هر خشک وتر انداخته است |
ماجرای لب خشک تو و چشم تر ما |
|
ز شهیدان به خون خفته کویت ما راست |
خاطراتی که نخواهد رود از خاطر ما |
|
کاش می سوختم از سوز غمت تا شاید |
ببرد باد به صحرای تو خاکستر ما |
|
به سراپای تو ای مظهر ایثار قسم |
که غمت شعله فکنده است ز پا تا سر ما |
|
دیگران را غم محشر بود و ما را نیست |
چون که آغاز به نام تو شود محشر ما |
|
سر پرواز به کویت همه داریم ولی |
بسته اند ای پسر فاطمه بال و پر ما |
+ نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم دی ۱۳۹۱ ساعت 18:27 توسط محمود رمضان
|